لگو، آجرهای دوستداشتنیای که نزدیک به ۹۰ سال است پیر و جوان را سرگرم کرده، چگونه به وجود آمده است؟
شاید هر موقع که از کشور دانمارک سخن به میان میآید، ناگهان به یاد شیرینیهای این کشور کوچک اروپایی یا مبلمان مدرن آن بیفتیم. اما بدون هیچ شک و شبههای، بزرگترین و معروفترین محصول دانمارک، آجرهای کوچک خانهسازی هستند که همه ما آنها را با نام لگو میشناسم.
تنها در سال ۲۰۱۶، بیش از ۷۵ میلیارد از این آجرهای کوچک رنگارنگ در سرتاسر دنیا به فروش رفت و این شرکت دانمارکی که تا چند سال دیگر نود ساله میشود، کماکان عنوان یکی از معروفترین برندهای ساخت اسباببازی را در دنیا به دنبال خود میکشد. اما شاید برای شما جالب باشد که بدانید اگر یک نجار ماهر و تعدادی آتشسوزی مختلف رخ نمیداد، ممکن بود دنیا هرگز با این اسباببازی فوقالعاده مواجه نشود. اسباببازیای که بچگی میلیونها نفر انسانی را که اکنون در سنین بزرگسالی به سر میبرند، رقم زده و کماکان در حال ساختن تجربههای منحصر بفرد، خلاقانه، تکرار ناشدنی و فوقالعاده زیبا برای کودکان و بزرگسالان این نسل است. امیدواریم که این اسباببازیها، برای سالهای آینده در اختیار نسلهای آتی نیز قرار بگیرند چون بیایید با خودمان روراست باشیم؛ دنیا با وجود لگو، جایی به مراتب دلنشینتر و جذابتر است.
شهر کوچک بیلوند که در مرکز دانمارک واقع شده است، محل تولد لگو محسوب میشود. داستان از زمانی آغاز میشود که در سال ۱۹۱۶، اوله کرک کریستیانسن که نجار بود، کارگاهی را در این شهر برای خود خریداری میکند. او به همراه کارمندان خود در این کارگاه مشغول به ساخت مبلمان، نردبان، چهارپایه و ادوات دیگر بود. اما همه چیز به خوبی پیش نرفت. در سال ۱۹۲۴ و هنگامی که پسران اون در کارگاه مشغول بازی بودند، طی حادثهای کل کارگاه را به آتش کشیدند. این آتشسوزی، باعث شد که کارگاه کریستیانسن و خانه آنها، در شعلههای آتش بسوزد و با خاک یکسان شود. این اتفاق دقیقا زمانی رخ داد که وی قصد داشت تجارت خود را گسترش دهد. با اینکه بسیاری از افراد پس از چنین اتفاقی، دلسرد میشوند، اما اوله، این آتشسوزی را به عنوان فرصتی برای بزرگتر کردن کارگاه خود دید. او، در کارگاه جدید خود به همراه کارمندانش مشغول به کار شد اما باز هم شانس با اوله و خانوادهاش یار نبود. زیرا، سال ۱۹۲۹ با رکود بزرگ» مصادف شد و قدرت اقتصادی افراد در سرتاسر دنیا به شدت پایین آمد. به طوری که مشتریان اوله روز به روز کمتر میشدند و او مجبور شده بود که تمرکز خود را روی پروژههای کوچکتر بگذارد. به همین دلیل، او و کارمندانش شروع به ساخت مدلهای کوچک و مینیاتوری از ابزار خود کردند. همین کار نیز باعث شد که فکر ساختن اسباببازی در ذهن وی خطور کند. سال ۱۹۳۲، همسر اوله درگذشت و او حال باید علاوه بر غلبه بر مشکلات اقتصادی، با ضربه روحی ناشی از مرگ همسرش نیز دست و پنجه نرم کند.
تمامی این مسائل دست به دست هم دادند تا اوله مجبور شود اکثر کارمندان خود را اخراج کند. در تاریخ ۱۰ آگوست سال ۱۹۳۲، در حالی که اوله و خانوادهاش در حال حل و فصل مشکلات شخصی و مالی بودند، شروع به ساخت اسباببازیهای چوبی مانند قلک، مدلهایی که قابلیت کشیدن روی زمین دارند، ماشین، کامیون و خانههای کوچک کردند. به دلیل رکود بزرگ، تجارت آنها اصلا سود ده نبود. مزرعهدارانی که نزدیک اوله زندگی میکردند، برخی مواقع مجبور میشدند مبادله کالا به کالا انجام دهند و در ازای دریافت اسباببازی، به خانواده کریستیانسن غذا بدهند. اوله، برای اینکه بتواند زندگی خود و خانوادهاش را بچرخاند، در کنار ساخت اسباببازی، به ساخت مبلمان نیز ادامه داد. در اواسط دهه سی میلادی، اسباببازی یو-یو او با استقبال خوبی مواجه شد اما این موفقیت نیز زودگذر بود و اوله مجبور شد از یو-یوهای اضافه، به عنوان چرخ برای اسباببازیهای دیگر استفاده کند.
در همین زمان بود که اوله کرک کریستیانسن، تصمیم گرفت نامی را برای کارگاه خود انتخاب کند. در نهایت نام Lego انتخاب شد. نامی که از حروف اول عبارت دانمارکی Leg Godt به معنای خوب بازی کن» گرفته شده بود. اما نکتهای که اوله آن زمان نمیدانست، این بود که لگو در زبان لاتین، معنایی مشابه من میسازم» یا من اشیا را کنار هم قرار میدهم» داشت. در سال ۱۹۳۴ این نام برای شرکت اوله انتخاب شد و از همان زمان، محصولات آنها با این نام عرضه شد.
در زمان جنگ جهانی دوم و هنگامیکه دانمارک به اشغال آلمانیها در آمد، آتشسوزی دیگری در کارگاه اوله رخ داد. اما در آن زمان، اوله آنقدری وضعش خوب بود که نه تنها توانست کارگاه خود را بازسازی کند، بلکه موفق شد آن را گسترش دهد. یکی از مشکلات بسیار بزرگی که پس از جنگ جهانی دوم گریبان دنیا را گرفت، کمبود مواد اولیه سنتی مانند چوب برای ساخت وسایل بود. به همین دلیل، افراد به دنبال مواد اولیه جایگزین برای ساخت وسایل مختلف بودند. پلاستیک، یکی از این مواد اولیه بود. در سال ۱۹۴۶، اوله در نمایشگاهی در شهر کپنهاگ با دستگاهی آشنا شد که میتوانست به پلاستیک فشرده شکل بدهد. او این دستگاه را که قیمت بسیار گرانی نیز داشت، خریداری کرد. اما در سال ۱۹۴۶، دولت دانمارک به دلیل کمبود مواد اولیه، استفاده تجاری از پلاستیک را تا سال ۱۹۴۷ ممنوع کرده بود. به هر روی، اوله این دستگاه را خریداری کرد و در مدت یک سالی که اجازه استفاده تجاری از این دستگاه را نداشت، شروع به آزمون و خطا و ساخت اسباببازیهای مختلف پلاستیکی کرد. همان موقع اوله و گاتفرد، پسرش، با آجرهای پلاستیکیای آشنا شدند که توسط شرکتی با نام کیدیکرفت تولید میشود. هیلاری فیشر پیج طراح این آجرهای کوچکی بود که توانایی قفل شدن در هم را داشتند. در سال ۱۹۳۹ پیج، پتنت این اختراع را در انگلستان به ثبت رساند. آجرهای کوچکی که روی همدیگر قرار میگرفتند و به نوعی در همدیگر قفل میشدند. لگو که پتانسیل بسیار بالایی در این آجرهای کوچک پلاستیکی میدید، شروع به تولید محصولاتی مشابه کرد و آنها را آجرهای اتصال خودکار» نامید. آجرهایی پلاستیکی کوچکی که روی آنها برآمدگیهایی وجود داشت و زیر آنها نیز خالی بود و به راحتی میتوانستند روی همدیگر قرار بگیرند. این آجرها تا سال ۱۹۵۳ به همین نام شناخته میشدند تا اینکه لگو تصمیم گرفت اسم آنها را به آجرهای لگو» تغییر دهد. لگو ادعا میکند که آنها با اجازه مستقیم از کیدیکرفت دست به ساخت آجرهای مشابه زدند. هر چند که در سال ۱۹۸۱، آنها تمامی حق و حقوق استفاده از این آجرها را از فرزندان پیج خریداری کردند.
در زمان جنگ جهانی دوم و هنگامیکه دانمارک به اشغال آلمانیها در آمد، آتشسوزی دیگری در کارگاه اوله رخ داد. اما در آن زمان، اوله آنقدری وضعش خوب بود که نه تنها توانست کارگاه خود را بازسازی کند، بلکه موفق شد آن را گسترش دهد. یکی از مشکلات بسیار بزرگی که پس از جنگ جهانی دوم گریبان دنیا را گرفت، کمبود مواد اولیه سنتی مانند چوب برای ساخت وسایل بود. به همین دلیل، افراد به دنبال مواد اولیه جایگزین برای ساخت وسایل مختلف بودند. پلاستیک، یکی از این مواد اولیه بود. در سال ۱۹۴۶، اوله در نمایشگاهی در شهر کپنهاگ با دستگاهی آشنا شد که میتوانست به پلاستیک فشرده شکل بدهد. او این دستگاه را که قیمت بسیار گرانی نیز داشت، خریداری کرد. اما در سال ۱۹۴۶، دولت دانمارک به دلیل کمبود مواد اولیه، استفاده تجاری از پلاستیک را تا سال ۱۹۴۷ ممنوع کرده بود. به هر روی، اوله این دستگاه را خریداری کرد و در مدت یک سالی که اجازه استفاده تجاری از این دستگاه را نداشت، شروع به آزمون و خطا و ساخت اسباببازیهای مختلف پلاستیکی کرد. همان موقع اوله و گاتفرد، پسرش، با آجرهای پلاستیکیای آشنا شدند که توسط شرکتی با نام کیدیکرفت تولید میشود. هیلاری فیشر پیج طراح این آجرهای کوچکی بود که توانایی قفل شدن در هم را داشتند. در سال ۱۹۳۹ پیج، پتنت این اختراع را در انگلستان به ثبت رساند. آجرهای کوچکی که روی همدیگر قرار میگرفتند و به نوعی در همدیگر قفل میشدند. لگو که پتانسیل بسیار بالایی در این آجرهای کوچک پلاستیکی میدید، شروع به تولید محصولاتی مشابه کرد و آنها را آجرهای اتصال خودکار» نامید. آجرهایی پلاستیکی کوچکی که روی آنها برآمدگیهایی وجود داشت و زیر آنها نیز خالی بود و به راحتی میتوانستند روی همدیگر قرار بگیرند. این آجرها تا سال ۱۹۵۳ به همین نام شناخته میشدند تا اینکه لگو تصمیم گرفت اسم آنها را به آجرهای لگو» تغییر دهد. لگو ادعا میکند که آنها با اجازه مستقیم از کیدیکرفت دست به ساخت آجرهای مشابه زدند. هر چند که در سال ۱۹۸۱، آنها تمامی حق و حقوق استفاده از این آجرها را از فرزندان پیج خریداری کردند.
لگو، یکی از تاثیرگذارترین و یکی از بزرگترین کمپانیهای ساخت اسباب بازی در دنیا به شمار میرود. برندی که برای رسیدن به جایگاه فعلی خود، سختیهای زیادی را متحمل شده و اگر شور و اشتیاق نجاری ساده که در شهری کوچک در دانمارک نبود، شاید ما هرگز شاهد چنین اسباببازیهای با کیفیتی نبودیم. اسباببازیهایی که در تک تک آنها شعار اصلی لگو دیده میشود: تنها به بهترین راضی باش.
غول های اسباب بازی دنیا : هاسبرو
سال ,اوله ,ساخت ,آجرهای ,کارگاه , ,در سال ,بود که ,یکی از ,از این ,به ساخت ,کوچک پلاستیکی میدید، ,تولید محصولاتی مشابه ,پتانسیل بسیار بالایی ,رساند آجرهای کوچکی
درباره این سایت